دارم میرم مسافرت....

سخت است درک کردن کسی که غــم هایـــــش را خودش میــــداند و دلش
که همه تنـــــها لبــــخـــندهایش را میبینند
که حســــرت میـــــخورند
بــخاطر شاد بودنــــــــش
بخاطرخنده هایـــــــــش
و هیچکس جز او نمیــــداند چقدر تنهاســــــت
که چقدرمیـــــــترسد… از باخــــــتن…
از اعتــــماد بی حاصلش…
از یـــــخ زدن احساس و قلبــــــــــــش…
از زندگی…

دارم میرم مسافرت.......

دارم میرم مسافرت.......

نسخه‌ ایرانی بازی مخوف نهنگ آبی به بازار آمد. سازنده‌ این بازی خطرناک گفته است چون ایرانی‌ها خیلی حساس هستند، این نسخه فقط 10 مرحله به شرح زیر دارد که در نهایت موجب خودکشی کاربر می‌شود‌.1- از یک اثر باستانی دیدن کن، اما تصویر یک نهنگ را به عنوان یادگاری روی یکی از سرستون‌های آن حکاکی نکن.2- ساعت ۰۵:۲۰ صبح از خواب بیدار شو و دو ساعت ورزش مفید انجام بده.3- شجاع باش‌. امروز یازده و نیم خط کتاب مطالعه کن، ولی پز آن را به کسی نده.4- راه برگشتی نیست. ۲۴ ساعت وارد تلگرام نشو.5- اگر هنوز زنده‌ای حتما تقلب کرده‌ای، در نتیجه باید تنبیه بشوی. 10 بار از پل عابر پیاده استفاده کن.6- امروز از لوازم آرایشی استفاده نکن.7- امروز به یک نفر که بدبختی‌هایش را برایت توضیح می‌دهد، ثابت نکن که از او بدبخت‌تری‌.8- درجه‌ صدای تلویزیون را روی یک عدد فرد بگذار.9- اگر گواهینامه داری، فقط 10 دقیقه بین خطوط رانندگی کن، تو رو خدا! اگر گواهینامه نداری انصافاً بی‌خیال رانندگی شو.10- قوی باش. مرگ پایان همه‌ بازی‌هاست. به یه مسافرت یک روزه برو ولی عکسش رو نذار توی اینستاگرام دارم میرم مسافرت.......

سلام به مناسبت عزای امام حسین یه چند وقتی پست گذاشتن رو تعطیل میکینیم (حالا مگه قبلا خیلی پست میزاشتیم ) . منتظر نظراتتون هستیم سعی میکنیم به همش پاسخ بدیم . یکمم از عدزا داری هام بگم. میخوام از تاسوعا عاشورام بگم هر سال با یه ذوقی پیراهن سیامو تنم میکردم میرفتم پیش بابام، تا باهاش برم هئیت .از دم در خونمون تا دور میدون رو دور میزدم .ویه پرچم سیاه که با رنگ سبز روش نوشته بود یا حسین(ع) ‌رو با خودم .میبردم وتکونش میدادم توی راه به هئیت های زنجیر زنی .و سینه زنی که همشونم باهم بودن . نزدیکای ظهر شربت زعفرون .اناناس شیر یا همچین .چیزایی میدادن . همیشه دلم میخواست گریه کنم اما نمیشد  تا دوازده سالگی همراه بابام میرفتم هیئت اما بعد اون یه چیزی تغییر کرد. دیگه نرفتم هئیت .دیگه اون پرچمو با خودم نبردم . دیگه اون جوری که اید حسینی نبودم . چرا اینجوری شده بودم چی تو من تغییر کرده بود . یادمه بچه که بودم گفتم:میخوام وقتی بزرگ شدم برم تو هئیت وبرا امام حسین (ع) گریه کنم. اما نمیدونم چی شد؟؟ دیگه اون پیرهن سیاه رو هم واسه اینکه همرنگ جماعت باشم میپوشیدم . پونزده سالگی به بعدم میرفتم هئیت اما با اون شور وشوق که تو بچگی بود نرفتم . داشتم دور میشدم از امام حسین(ع). شونزده سالگی توی هئیت وقتی که با خودم گفتم چرا اینجوری شدم . سعی کردم خودمو دارم میرم مسافرت.......

هشداری خطرناکتر درباره. بازی نهنگ آبی .  در پی خبر خودکشی دو دختر اصفهانی که تحت تاثیر این بازی مخرب بوده اند. بهتره توضیحات کاملتری رو از این بازی ،که البته نمیشه نام بازی رو بر اون گذاشت . خدمتتون ارائه بدم ..  این نرم افزار به محض اینکه بر روی گوشی شما نصب شد تمام داده های شخصی (عکس فیلم وصدا) شمارو اسکن و در اختیار ادمین بازی قرار میده .  وادمین از شما در خواست انجام کاری غیر معمول را میکند .که در صورت سر پیچی از این خواسته . شما رو تهدید میکنه که اطلاعات شخصی شمارو فاش میکنه . و شخص مجبور میشه برای حفاظت از اطلاعات شخصی هر کاری که اون ادمین میگه انجام بده در حقیقت ادمین در فضای مسنجر با کابرانش چت کرده و از آنان خواسته های غیر معلول میکند . برای مثال :  – جایی از بدنت رو با چاقو ببر و عکس اون رو برام بفرست.. که اخرین خواسته اون خودکشی هست  ضمناً ادمین و یا برنامه ساز این نرم افزار. گفته:  "من میخواهم جامعه را از زباله های زیستی پاک کنم." او دانشجوی اخراجی رشته روانشناسی بوده. پس ازتون میخوام این نرم افزار رو به هیچ عنوان نصب نکنید!   دارم میرم مسافرت.......

دلم برای وبلاگ نویسی تنگ شده دلم برا خودم تنگ شده امشب اومدم بنویسم ب یاد قدیما امیرحسین یادته همینجا بود ک من و تو با هم آشنا شدیم؟تو وب هستی یادته؟تو وب مریم یادته؟ یادته امیر چقد خندیدیم و گریه کردیم؟ خدایا دلم برا خودم تنگ شده دلم خنده از ته دل میخاد خدایا وقتی موقعی ک میخندیدم نمیگفتم شکرت چطور الان ازت بپرسم دلیل اینکه خنده برام حرام شده چیه خدای عزیزم من جوون بودم خام بودم ناشکری میکردم تو بزرگی تو ک بنده ها تو دوس داری ببخش این بنده ی حقیرتو .... وبلاگا کلی عوض شده حال و هوای قبلو نداره بعضیا تعطیل شده دلم تنگ شده برا قدیمیای بلاگفا از سالی ک با بلاگفا آشنا شدم کلی خاطره تو ذهنم ثبت شده دلم هوای بلاگفایی هارو کرده نمیدونم چرا حال و هوای وبلاگ نویسی با ارتباط ا انواع مختلف فرق داره .... دوستایی ک این پستو میبینین کامنت یادتون نره حتما کامنت بزارین .... یاسمن جون ممنون بابت لطفت  دارم میرم مسافرت.......

سلام . 

من امیر حسینم .

زیاد اهل وبلاگ نویسی نیستم .

فقط به خاطر اینکه دل یه نفرو نشکنم  قبول کردم بیام تو وبلاگش نویسنده باشم .

ولی خودش رفت وبلاگ سپرد دست من .  من حال پست گذاشتن نداشتم .

اومدم تو لینک هاش نگاه کردم .حالم گرفته بود رفتم وب هستی و این شد شروع اشنا منو هانا . با هم یه وب زدیم.

و الانم که در خدمت شماییم یه ماجراهایی به من گذشت که فقط هانا ازشون خبر داره.

یاسمن خانوم ممنونم واقعا

دارم میرم مسافرت.......

سلام دوستان یه چند،وقتیه نبودیمایشلا به زودی میام هانا جان لطفا پست بزار فقط پنج شنبه وجمعه . چون درس داره نمیشه. اجیم موخواد دکتر بشه منم اگه بتونم هر چند وقت یه بار پست میزارم. اما فعلا نمیتونم دارم میرم مسافرت.......